زندگی...
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش ونگاری که خودت می خواهی
نقشه از قبل مشخص شده است
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند!
تاب تاب عباسی
تاب تاب عباسی
یادش بخیر اون بازی
هربار قسم میدادم
خدا منو نندازی
تاب تاب عباسی
خدا خستم از بازی
دنیات چقدر تابم داد
کاشکی منو بندازی
روزهایم
روزهایم عجیب دلگیرند
مثل آن جمعه ای که تب دارد
بادل من کمی مدارا کن...
به خدا قلب هم عصب دارد!
مرتضی پاشایی
من گریه کردم و تو خوندی*یکی هست ...تو قلبم*
من لج کردم وتو خوندی*آدم که قسم خوردشو دق نمی ده*
من بغض کردم وتو خوندی* بغضم گرفته وقتشه ببارم*
من تنها شدم و تو خوندی*نگران منی به تو قرصه دلم*
عشقم داشت از پیشم می رفت وتو خوندی*دیدی بی من داری میری دیدی قولاتو شکستی*
عشقم از پیشم رفت وتو خوندی*گریه کن تو می تونی...پیش اون نمی مونی*
می بینی؟؟؟
من با تو زندگی کردم...
وقتایی که حالم خوب بود بلند بلند تو گوشم خوندی* قلبم رو تکراره*
حالا تو رفتی ومن می گم:دل دنیا رو خون کردی که اینجوری تو رفتی...
روحت شاد و یادت گرامی...